+دیروز و امروز آف بودم اما به جاش جمعه را فول وایسادم. بسیار برایم سنگین بود و آخر شب کمرم صاف نمیشد.
+یک آشنای توئیتری دیدم و به قدری خوشحال شدم که بغلش کردم و اگر خجالت نمی کشیدم ماچش هم می کردم.
+ رئیسم پیشم گریه کرد.
+ سخت ترین قسمت کارم نه ایستادن های طولانی اش است و نه تذکر های بی مورد، سخت ترین قسمت کارم این است که باید به همه سوء ظن داشته باشم که محصولاتمان را ندزدند.