راه خود اگر جويم، پاى رفتنم كو؟
از كنار دكه ی روزنامه فروشى رد مى شدم، همشهرى داستان را برداشتم ورق بزنم. دوست نداشتم بخرمش، حوصله ى خواندنش را نداشتم. در حاشيه ى صفحه ى پيش رويم نوشته بود: ” گاهى اتفاقاتى برايمان مى افتد كه آمادگى مواجهه با آن را نداريم. پيشامدى كه بيرون از اراده …