يا من اسمه دواء و ذكره شفاء
امروز براى كار درمانى رفته بودم بيمارستان. روى نيمكتى گوشه ى اتاق نشسته بودم تا نوبتم شه. يه پسر جوون حدودا ١٩-٢٠ ساله با پدر و مادرش اومدن. يه زخم عجيب از رو بازوش كشيده شده بود تا رو ساعدش. تمرين امروزش گرفتن و توى دست نگه داشتن يه سرى …